اول و آخر زندگيم غمه
زندگي براي من جهنمه
وقتي با گريه به دنيا اومدم
فهميدم فرصت خنديدن كمه
براي زخمي كه يادگار توست
مي دونم كه مرگ تنها مرهمه
سهم من از زندگي فقط عذاب
عمر خنده هاي من مثل حباب
تشنه ي عشق تو بودم
وليكن سهم من فقط رسيدن به سراب
عشق من آبي ترين بود
ناب ترين عشق زمين بود
رفتي و تنهام گذاشتي
گفتي سهم تو همين بود...